Deutsch-Persisch Online Wörterbuch

Suchergebnisse :

german
word
فارسی
گستاخ , بی حیا , بی شرم
german
word
article:Der
فارسی
گره عصبی
german
word
فارسی
به زمین گذاشتن , روی زمین نشستن
فارسی
این به آن دَر
فارسی
خواستن توانستن است/ جوینده یابنده است.
مثال:
Nach dem Moto meines Vaters, wo ein Wille ist, ist auch ein Weg! به قول پدرم خواستن توانستن است.
فارسی
نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
مثال:
Du musst ständig üben, ohne Fleiß keinen Preis! تو باید مداوم تمرین کنی, نابرده رنج گنج میسر نمیشود.