Deutsch-Persisch Online Wörterbuch

Suchergebnisse :

german
word
article:Der
فارسی
میلیاردر
german
word
فارسی
با هم گوش دادن , استراق سمع کردن
german
word
article:Der
فارسی
زنگی , سیاه
فارسی
چیزی را نفهمیدن
مثال:
Es kommt mir alles spanisch vor. Ich bin nur dumm! چیزی رو نمیفهمم, خیلی احمقم!
فارسی
به هر قیمتی، هر طور که شده
مثال:
Ich werde auf biegen und brechen in Deutschland studieren. به هر قیمتی که شده در آلمان به دانشگاه خواهم رفت.
فارسی
انجام کاری بدون آشنایی قبلی انجام کاری بدون آشنایی قبلی
مثال:
Ich wollte dich nicht ins kalte Wasser werfen! من نمیخواستم تو رو در موقعیتی قرار بدم که آشنایی نداری.